جدول جو
جدول جو

معنی پول زرد - جستجوی لغت در جدول جو

پول زرد
کنایه از سکۀ طلا، پول طلا
تصویری از پول زرد
تصویر پول زرد
فرهنگ فارسی عمید
پول زرد
(لِ زَ)
پول از طلا. رجوع به پول شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پول خرد
تصویر پول خرد
پول فلزی کم ارزش، سکه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روی زرد
تصویر روی زرد
زرد چهره، کنایه از شرمسار، شرمنده، خجل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گل زرد
تصویر گل زرد
نوعی گل کم پر به رنگ زرد و شاخه های بلند و پرخار که بیشتر در کوهستان می روید، تیغ کوهی
فرهنگ فارسی عمید
(زَ)
دهی از دهستان عقیلی که در بخش عقیلی شهرستان شوشتر واقع است. 400 تن سکنه دارد که از طایفۀ بختیاری هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(گُ زَ)
دهی است از دهستان کوهدشت بخش طرهان شهرستان خرم آباد واقع در 12هزارگزی جنوب خاوری کوهدشت و 14هزارگزی جنوب اتومبیل رو خرم آباد به کوهدشت. هوای آن معتدل و دارای 180 تن سکنه است. آب آن از نهر و چاه و محصول آن غلات و لبنیات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان سیاه چادربافی است. راه آن اتومبیل رو است و ساکنان از طایفۀ سوری و چادرنشین اند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(گُ لِ زَ)
شب بوی. (صحاح الفرس). گیاهی است از خانوادۀ گل سرخ. (گیاه شناسی ثابتی ص 210). گونه ای است از نسترن که در گیفان و بجنورد یافت میشود و بنام گل زرد معروف است، یک جور از این گونه به نام گل دورنگ شناخته میشود. گونۀ دیگری هم هست به نام گل زرد میخوانند. (جنگل شناسی ساعی ج 1 ص 271). درختچه های خرد از این گل در راه گیفان به بجنورد به حال وحشی است و برای پرچین در نقاط کوهستانی پیرامون باغها میکارند. ورد اصفر. قسمی گل محمدی به رنگ زرد و از آن قسمی پرپر است که به نهایت زیباست. (یادداشت مؤلف) :
تا چو بر شاخ گل زرد چو دینار شود
لالۀ سرخ چو بیجاده بتابد ز کمر.
فرخی.
گل زرد و گل خیری و بید باد شبگیری
ز فردوس آمدند امروز سبحان الذی اسری.
منوچهری.
گل زرد و گل دورو گل سرخ و گل نسرین
ز درد و داغ دادستند ما را خط استغنی.
منوچهری.
دل غالیه فام است و رخش چون گل زرد است
گویی که شب دوش می و غالیه خورده ست.
منوچهری.
تو پنداری که نسرین و گل زرد
بباریده ست برپیروزه گون لاد.
ناصرخسرو.
رویم گل زردشد از درد جهالت
وین سرو بناوقت بخمید چو چنبر.
ناصرخسرو.
در این باغ از گل سرخ و گل زرد
پشیمانی نخورد آن کس که برخورد.
نظامی.
، مجازاً خورشید در این بیت:
هزاران نرگس از چرخ جهانگرد
فروشد تا برآمد یک گل زرد.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(گِ لِ زَ)
گلی است و آنرا از موضعی که نزدیک است به قسطنطنیه آورند. و آنرا به عربی طین الصنم وطین الاصفر خوانند سرد و خشک است بر ورمهای گرم طلا کنند نافع باشد و اسهال خونی را ببندد. (برهان) (آنندراج). طین زرد و طین اسفر است. (تحفۀ حکیم مؤمن)
لغت نامه دهخدا
(پَ / پِ یِزَ)
عصب. (دهار) (مهذب الاسماء). عصبه
لغت نامه دهخدا
(زَ)
زردروی. (یادداشت مؤلف). ترسان. بیمناک. کنایه از پریشان و زار و ناتوان است:
من از بینوایی نیم روی زرد
غم بینوایان رخم زرد کرد.
سعدی (بوستان).
، شرمسار. شرمنده. خجل. (ناظم الاطباء) :
چرا گوید آن چیز در خفیه مرد
که گر فاش گردد شود روی زرد.
سعدی (بوستان).
، تباه و ناسازگار:
ز گفتار او هیچگونه مگرد
چو گردی شود بخت تو روی زرد.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(زَ)
نام یکی از دهستانهای بخش جانکی گرمسیر از شهرستان اهواز است. این دهستان بین بخش هفتگل و دهستانهای قلعه تل، باغ ملک و میداود واقع شده و از 13 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل یافته است. جمعیت آن در حدود 1000تن است و دیه های مهم آن عبارتند از: آب لشکر، چشمه روغنی، شاه نشین و پرموسی. مرکز دهستان رودزرد است آب مصرفی ده از رود و چشمه تأمین میگردد و محصول عمده آن غلات، و شغل غالب مردان زراعت و گله داری است. راههای دهستان اتومبیل رو است و سکنه از طایفه مکاوند بالاو بختیاری هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
دهی از بخش ایذه که در شهرستان اهواز واقع است و 120 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(لِ خُ)
پول خرده. پول سیاه. پشیز
لغت نامه دهخدا
تصویری از پی زرد
تصویر پی زرد
عصب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پول خرد
تصویر پول خرد
پول خرده پول سیاه پشیر
فرهنگ لغت هوشیار
۱ـ دیدن پول خرد در خواب، نشانه انجام کارهایی مشقت بار و سخت است و همچنین نارضایتی دوستان از شما، ۲ـ گم کردن پول خرد در خواب، نشانه شکست خوردن و تسلیم حرف دیگران شدن است. ، ۳ـ پیدا کردن پول خرد در خواب، نشانه پیشرفتن امیدها و آرزوهای شما به شکل دلخواه است. ، ۴ـ شمردن پول خرد در خواب، نشانه انضباط و صرفه جویی شما در زندگی است.
فرهنگ جامع تعبیر خواب
به وسیله ی پول، به کمک پول به انجام امور توفیق یافتن
فرهنگ گویش مازندرانی
از مزارع دهستان چلاو آمل
فرهنگ گویش مازندرانی